خانه ما روی سنگها به دنیا آمده بود ۱

شعرهای گذشته مبارک نصیری

خانه ما روی سنگها به دنیا آمده بود ۱

شعرهای گذشته مبارک نصیری

پیش ازما

 

مرد

می داند

شعرهایش

حرف های تکراری است

این را

کسی دیگر

یک روز

پیش ازما

           گفته بود.

آفتاب

غروب کرد

خورشید دمید

و روز

مثل همیشه

سرگردان ماند!

دلم

می خواهد

توی تاریکی راه بروم

 توی خواب

و بدون عینک

کتاب بخوانم!

خدا هم

مثل خیلی ها

این روزها 

 تکراری شده است!

کی بود

می گفت:

«دین وقتی از بین می رود

که خانه اش را

آباد کرده باشند!»

همیشه

توی حرف های قدیمی ها

آدم

یک جوری

دلش تنگ می شود!

بگذار

امروز

خودمان را بجنگیم

اوهم

پیدایش می شود.

این را

کسی دیگر

یک روز

پیش ازما

        گفته بود!

                   ***                             25/3/1381«آبدانان»

نظرات 1 + ارسال نظر
مجید ملکی یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:47 ب.ظ

سلام خوبی مبارک شعرات خوندم لذت بردم الاهی همیشه سبز باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد